آيا اصولا قرار نيست يك جريان فرهنگي نكته مثبتي داشته باشد؟
ناگفتههاي جشنواره فيلم كيش در گفتوگوي فارس با «محمد خزاعي»
خبرگزاري فارس: «محمد خزاعي» با اشاره به نقاط ريز و درشت پيرامون متن و حواشي برپايي جشنواره فيلم كيش، اظهار داشت: چگونه است كه هر جشنوارهاي كه در كشور برگزار ميشود، از سوي برخيها تخريب ميشود؟ آيا اصولا قرار نيست يك جريان فرهنگي نكته مثبتي هم داشته باشد؟
به گزارش خبرگزاري فارس، 10 روز پس از پايان اولين دوره جشنواره بينالمللي فيلم كيش، «محمد خزاعي» دبير نخستين دوره جشنواره، درباره دستاوردهاي جشنواره، نقاط مثبت و منفي برپايي اين رويداد و نيز حواشي و انتقادات ريز و درشت پيرامون آن با فارس گفتوگو كرد. در اين گفتوگو دبير اين جشنواره كه خود به عنوان تهيه كننده در سينماي ايران فعال است و سابقه دبيري جشنوارههاي فيلم كوثر و دفاع مقدس را دارد، به شدت از برخي انتقادهاي مغرضانه از جشنواره گلايه داشت و به واكاوي دلايل حركتهاي تخريبي پرداخت و البته در زمينه نقاط ضعف و انتقادات كارشناسانه از جشنواره اظهارنظر كرد كه متن اين گفتوگو را از نظر ميگذرانيد.
* بحثي كه در روزهاي پس از برگزاري جشنواره فيلم كيش در رسانهها و محافل مطرح شد و حتي معاونت سينمايي نيز در واكنش به آن، در يكي از نشستهاي اخيرش به آن اشاره كرد؛ بودجه جشنواره كيش است. اين بودجه، واقعا در چه حدود بود؟
– براي اولين بار محكم اعلام ميكنم كه كل رقم برگزاري جشنواره فيلم كيش يك ميليارد و هشتصد ميليون تومان بود كه مصوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مركز مناطق آزاد است و براي يك جشنواره با اهداف كلان و رويكردهاي متعدد توليدي و پژوهشي و فرهنگي بودجه چندان زيادي نيست.
* به نظر ميرسد جشنواره با سروصدا و گسترده شروع شد و همين قضيه هم موجب شد تا برخي منتقدان اين نظر را مطرح كنند كه اتفاقي كه هنوز نيفتاده، چرا در بوق و كرنا مطرح ميشود…
– به هر حال بايد قبول كنيم كه جشنواره بينالمللي فيلم كيش يك جشنواره نوپا است اما اهداف آن گستردهتر از آن بود كه بيائيم آن را محتاطانه و در حد يك جشنواره كوچك و كم سروصدا برگزار كنيم. بايد جشنواره را به هر صورت ممكن، شروع ميكرديم. البته من نقدها را قبول دارم و گستردگي كار را قبول دارم اما اهداف و همه بخشهاي جشنواره مشخص بود و برخلاف سخن شما، شايد مشكلات ناشي از برپايي اولين دوره يك جشنواره در آن محسوس باشد. گستردگي، شكوه و تبيليغات و استقبالي كه صورت گرفته به نظرم يك توفيق بود. جالب آن كه برگزاري جشنواره بين اهالي سينما، رسانه و مردم بهگونهاي جا باز كرده كه خيليها احساس ميكنند جشنواره كيش سالهاي سال است كه برگزار ميشود. به اذعان خيلي از مهمانان داخلي و خارجي، آنها احساس ميكردند به دليل كارهايي كه انجام شده بود، اين دوره دهم يا يازدهم جشنواره است. خب اين نشان از پختگي جشنواره ميداد.
*به هر حال تا حدودي تبليغات جشنواره فيلم كيش توقعات را از آن بالا برد…
– توقع بالا برده شده و برخي كارشناسان هم اين را عنوان كردند كه جريان رسانهاي جشنواره با آنچه رخ داد منافات داشته اما ما ميگوئيم قرار نيست در دوره اول اتفاقات خيلي بزرگي رخ بدهد. نهالي را كاشتيم، آبياري شد و اين نهال به كود نياز دارد، بايد مواظب باشيم بادها به آن آسيب نزنند و بعضيها – كه حواسشان نيست- با پا آن را له نكنند. استراتژي اين بود كه چند سال بعد ، يك جشنواره معتبر در منطقه داشته باشيم و برنامهريزي هم در همين راستا بود و دعوت از خبرنگاران داخلي و خارجي در همين روند قابل ارزيابي است. اين طور نيست كه بي اساس توقع ايجاد كرده باشيم. بايد همه اهداف و برنامهها را اعلام ميكرديم. اين افق ديد ما را به سمتي هدايت ميكند كه در آينده بتوانيم به اهدافمان برسيم. برپايي اين جشنواره در شرايط فعلي منطقه، با همين سر وشكل يك ضرورت بوده است. بايد ببينيد كاركردهاي اين جشنواره چه بوده؟ آيا صرفا فضاي توريستي بر آن حاكم بوده؟ در ارزيابي هر جشنوارهاي چهار يا پنج موضوع مهم است؛ كيفيت فيلمهاي نمايش داده شده، توليد براي جشنواره، هيئت داوري جشنواره و بحث اجرا و زمانبندي مباحث تحقيقي پژوهشي و نشستها. شما در اولين دوره جشنواره فيلم كيش، استانداردها را ديديد. هيئتهاي داوري جشنواره از بهترينهاي داخلي هستند كه در چند سال اخير اين حضور و همكناري، بيسابقه بوده است. فيلمهاي اين جشنواره نسبت به موضوعاتي كه اعلام شده شاخص بودهاند. جشنواره قرار نبوده كاركرد مصرفي داشته باشد و در توليد موفق بوده… جشنوارهاي كه 130 فيلم داخلي و 30 فيلم خارجي را در يك بخش توليد ميكند و 7 اپيزود در بخش ديگر كه در بخش توليد به ويژه با موضوع مناطق آزاد توليدات خوبي داشتيم. آن هم در حد توان و در زمان بندي محدودي كه جشنواره داشت.
* در صورت اين اتفاق، جشنواره ميتواند در بخش توليد سينماي ايران هم نقش داشته باشد…
– قطعا همين طور است، البته اگر ادامه پيدا كند و تداوم و استمرار يابد.
*آيا جشنواره فيلم كيش را بايد يك جشنواره موضوعي به حساب آورد؟
– بله. اين جشنواره هم موضوع دارد.
*اين را از اين بابت مطرح ميكنم كه براي فيلمسازي كه ميخواهد در دوره بعد جشنوارهاي مثل جشنواره پويانمايي يا دفاع مقدس يا كودك يا ساير جشنوارههاي موضوعي شركت كند، خيلي چيزها مشخص است اما براي كيش آيا چنين چيزي تبيين شده؟ اصلا ميتوان با كيش به عنوان يك جشنواره موضوعي برخورد كرد.
– چه در بخش بينالملل و چه بخش داخلي، رويكرد كاملا مشخص بود.اعلام كرديم تمام فيلمهاي درباره خاورميانه و آسياي مركزي، ميتوانند در جشنواره شركت كنند، حتي فيلمسازاني خارج از منطقه، مثلا از فرانسه اگر اثري با اين موضوعات داشته باشند ميتوانستند در جشنواره حاضر باشند. در بحث داخلي هم امسال تعريف كاملا معلوم بود. وقتي از بين 2700 اثر 266 اثر انتخاب ميشوند مشخص است كه به دليل مربوط نبودن موضوع آثار انتخاب شده ريزش داشته است. كيش، ميتواند پايگاهي براي فيلمسازان منطقه شود. حال اگر نگاه جدياش بحث سينماي ملي با هويت ايراني است، شايد در آينده حضور كشورهاي جهان اسلام در آن جديتر شود… البته براي آينده جشنواره، اين كه شوراي سياستگذاري بنشيند و بگويد در سال بعد موضوع گستردهتر باشد، دست بازتر باشد يا مثلا بحث اكو را داشته باشيم، اين نگاه ميتواند براي آينده تبيين شود. در كل جشنواره كيش، جشنوارهاي است كه قدرت منطقهاي خود را بهتدريج تبيين خواهد كرد.
* اما به نظر ميآيد در بخش بينالمللي عليرغم تأكيدي كه روي ايجاد بستر براي تبادل فرهنگي، حضور در كشورهاي منطقه و اكران آنها و بالعكس داريد ، اتفاق خاصي رخ نداده و به عنوان مثال جاي خالي يك «بازار فيلم» در جشنواره كيش حس ميشد…
– در سال اول به نظرم كمي زود بود كه مستقيم به سراغ بازار فيلم برويم. به نظرم عجله نبايد ميكرديم.
*اما بازار فيلم ميشد يك دستاورد عيني از اولين دوره جشنواره باشد. يعني شما برپايي بازار فيلم را يك نگاه زودبازده به جريان فرهنگي ميدانستيد؟
– بله… البته به دنبال بازار فيلم هستيم و بايد زمينه آن را ايجاد كنيم.
* به هر حال از جرياني كه با اين پتانسيل و سروصدا شروع شده، انتظار ميرود كه نتايجاش توجهبرانگيزتر از اين باشد…
– ببينيد شما هم با من موافق هستيد كه كار فرهنگي، خريد و فروش نيست كه امشب شما خريد كنيد و فردا به سود برسيد. نه! اينگونه نيست. جريان فرهنگي اگر استمرار داشته باشد، 10 سال بعد نتيجهاش را ميبينيد… بله، ميتوانستيم با عجله يك بازار فيلم را دست و پا كنيم و چند عكس و خبر هم از آن منتشر سازيم اما اين ميشد همان بازار فيلم معمولي كه هر سال در جشنواره ها برگزار ميشود.
* يعني به نظر شما بازار فيلم ايران كه در حاشيه جشنواره فيلم فجر برگزار ميشود، بعد از سالها برپايي ناموفق است؟ آن هم با مديران مشترك با بازار فيلم جشنواره شما…
– به هر حال بازدهي كمي دارد. تنها اسمش بازار فيلم است. تنها بازاري كه تاكنون نسبتا موفق بوده بازار فيلم فجر است. اين كه شركتها دورهم جمع شوند اما خريد و فروشي انجام نشود، كارنامه پرباري براي جشنواره و بازار فيلماش نيست. ما وقتي با آقاي اسفندياري نشستيم و بحث كرديم به اين نتيجه رسيديم كه جشنواره كيش به عنوان جشنوارهاي كه در خليج فارس برگزار ميشود، پتانسيل بهتري براي موفقيت در بازار فيلم دارد و اگر اين بازار را در دوره بعدي جشنواره بگذاريم و چند ماه براي آن برنامهريزي كنيم، با توجه به زمينه قبلي برگزاري اولين دوره جشنواره، ميتوان به هدفهاي مهمتري رسيد. البته اين را بگويم كه در اين دوره، خود فيلمسازان تعاملاتي داشتند و رايزنيهايي براي ارائه فيلمهاي خود در فستيوالها انجام دادند. ما در اين دوره جشنواره را پايهگذاري كرديم و برايمان نوعي اعلام حضور و اعلام آمادگي بود. امسال با قدرت اعلام كرديم كه در ايران چنين جشنوارهاي وجود دارد و از سال بعد ميتوانيد گستردهتر در آن شركت كنيد. تبليغات خارجي هم همينگونه بود. در بعد خارجي برنامهريزي كرديم كه تيزرهاي جشنواره در بعدي گسترده پخش شود و به دنبال همين بوديم. چرا در داخل كشور هيچگونه تيزري از جشنواره پخش نشد اما 24 كشور داشتند دائم تيزرهاي جشنواره را پخش ميكردند.
* يعني خودتان نخواستيد تيزرهاي جشنواره از تلويزيون خودمان پخش شود؟
– البته اين بحث نيست. تيزرهاي ما پخش نشد كه من بحثاش را باز نميكنم اما در اين بعد، استراتژي خارجي براي ما اولويت داشت و بيشتر برايمان مطرح بود.
*در بحث توليد مشترك، اتفاقي افتاد؟
– قطعا نميتوان از يك حركت فرهنگي در سال اول انتظارات بالايي داشت اما بحث توليد مشترك به عنوان موضوعي كه سالهاست كه دنبال تحققاش بودهايم، در همين جشنواره اتفاق افتاد. دو توليد كننده از سينماي هند درخواست دو توليد مشترك با ايران را مطرح كردند كه شرايط اوليهاش فراهم شد و قرار بر اين شد تا در آينده بنشينند و با معاونت سينمايي براي انجام آن مذاكره كنند.
*جشنواره در ابتدا عنوان جشنواره مستند كيش را تداعي كرد. بعضيها فكر ميكردند اين همان جشنواره است. فكر نميكنيد جاي برپايي يك جشنواره جديد، ميشد آن جشنواره را ادامه داد؟
– جشنواره بينالمللي فيلم كيش قرار نبود در كيش برگزار شود. جشنواره فيلم كيش قرار بود به عنوان جشنواره بينالمللي فيلم ايران برگزار شود، بعد قرار بود جشنواره بينالمللي خليج فارس باشد، سپس در شوراي برگزاري كه نماينده وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي و مناطق آزاد در آن حاضر بودند در مجموع ما رسيديم به عنوان «كيش». البته من مخالف برپايي جشنواره با عنوان كيش بودم. من با جشنواره فيلم ايران موافق بودم چون جشنواره مفهوم ديگري پيدا ميكرد و كاركردهاي گسترهتري داشت. ما به دنبال منطقهاي بوديم كه در حاشيه خليج فارس باشد.
*خب ميشد «جشنواره ايران» باشد، اما در كيش برگزار شود…
– سر عنوان «جشنواره ايران» مخالفت وجود داشت. در نهايت به اين اسم رسيدند كه خيلي ها برايشان تداعي شد كه ادامه همان مسير است. البته آقاي شيردل و سيفي زحمت بسياري براي جشنواره مستند كشيدهاند و آن يك جشنواره مستقل است كه كماكان ميتواند برگزار شود گرچه برپايي يك جشنواره بعد از چند سال وقفه بسيار سخت است.
* جشنواره در حد و اندازهاي كه برايش تدارك ديده شده و برنامهريزي شده، در رسيدن به اهداف توفيق داشت؟ اين را از اين جهت مطرح ميكنم كه ميدانم كار سنگيني انجام دادهايد و پيش از اين هم رويكرد شما به سمت انجام كارهايي با اين حجم و اندازه زبانزد بوده و نمونههايي مثل جشنواره كوثر و دفاع مقدس يا جشن منتقدان يا جشنوارههايي در حوزه تئاتر را سراغ داشتهايم. اما اينجا، بيشتر هدفگذاري جشنواره مطرح است. كيش، با آن تعاريف و اهدافي كه برايش ترسيم شده بود، چقدر توانست به اهداف خود برسد. اصولا انتظارات خود شما را جامه عمل پوشاند؟
– روزي كه دست به پايهريزي يك حركت فرهنگي ميزنيم ، قطعا آن را با هدف برپايي توريستي و سرگرمي صرف طراحي نميكنيم. هدف ما خيلي گسترده تر و عميق تر بود. نه در اين جشنواره، در هر رويداد فرهنگي ديگري، اگر هدف كاركردهاي تبليغاتي صرف باشد، آن جريان بعد از مدتي خاتمه پيدا خواهد كرد. اما كيش اينچنين نبود. وقتي نگاه ميكنيم ميبينيم كه دغدغه خود هنرمندان سينما اين بوده كه در منطقه خليج فارس، صاحب جشنوارهاي براي رقابت با فستيوالهاي عربي شويم. سالهاي سال است روي اين بحث ميكنيم كه چرا جشنوارهاي در منطقه نداريم و آنها سالهاي سال است كه هزينه ميكنند، دولتهايشان پشتشان هستند، جريان رسانهاي پشتشان است و بهتدريج قصد دارند تا بتوانند مقابله كنند با جشنواره بينالمللي فيلم فجر كه حالا ديگر در دنيا و كشورهاي اطراف شناخته شده است و ساليان سال است كه فعاليت ميكند. جشنواره كيش، با چند موضوع اصلي برگزار شد. يكي توجه به نقش وحدت بخش اسلام در منطقه بود. احيا شدن سينماي محلي و بومي هدف و رويكرد ديگر جشنواره كيش بود. موضوع بعدي جشنواره، بحث خليج فارس بود كه كار جدي در اين زمينه انجام نشده و كيش مصمم شد تا دستيابي سينما و سينماگران به اين سه محور مهم را در يكجا و به عنوان سه ركن يك جشنواره بينالمللي در منطقه تبيين كند.طراحي جشنواره فيلم كيش ، براي رسيدن به اين اهداف مهم و دقيقا از اهداف نظام نشات گرفته است. اين دغدغهها نزد همه هنرمندان موجود بود و خانواده سينما منتظر بودند كه اين رويداد به اين شكل بينالمللي شكل بگيرد. آن هم در تقابل با كشورهاي اطراف ما كه نه هويت فرهنگي دارند و نه صاحب صنعت سينما هستند اما آنها كاركردهاي سينما را متوجه شدهاند. يكي از اين كاركردها برپايي جشنواره به همين شكل و اندازه است.
* قاعدتا يكي از هدفهاي شما هم رقابت براي كنارزدن جشنوارههاي منطقه بوده. جشنواره در اولين دوره توانست در منطقه خودي نشان بدهد؟
– ما در فستيوالهاي خارجي منطقه ميبينيم گاه از عناوين جعلي براي خليج فارس استفاده مي كنند و بعضاً برخي از ايران در آنجا شركت ميكنند.هميشه هم اين نمايشهاي شبه فرهنگي و سياسي را محكوم كردهايم اما در عمل جز حرف و انتقاد، كاري اساسي با هدفگذاري فرهنگي براي مقابله با آنها، انجام ندادهايم. هدف مهم ما اين بود كه جشنوارهاي براي هويتبخشي به خليج فارس شكل دهيم. تمام مهمانان خارجي از 34 كشور كشورهاي خاورميانه و عربزبان و آسياي مركزي به عنوان سفيران فرهنگي آن كشورها آمدند و زير پرچم جمهوري اسلامي و در پرتو تلالوء نام زيباي خليج فارس جمع شدند. در همين اولين قدم ثابت كرديم تبليغاتشان كاركرد نداشته است.
* اما ابزار آنها در برپايي جشنوارههايشان بيشتر در بعد برگزاري «شو» و «فرش قرمز» با حضور ستارههاي سينما و… قابل ارزيابي است كه در اين بعد، باورهاي عرفي و فرهنگي ما با روشهاي تقليدي آنها فاصله دارد. پس از نظر شكل نميتوانيم با آنها رقابت كنيم…
– قطعا و ما اصلا سراغ چنين كارهايي نرفتيم. اصولا احتياجي به فرش قرمزها نداريم. ما هويت و تمدن داريم. چارچوبهاي اخلاقي داريم كه خيلي فراتر از اين حرفها است. نبايد مرعوب آنها شويم و اين، آنها هستند كه بايد از ما تأثير بگيرند. هدف ما در بعد بينالمللي اين بود كه جشنواره، اتفاقا در همان منطقه اي كه آنها جشنوارههايشان را برپا ميكنند، برپا شود اما رويكرد جشنوارههاي آنها كيفي و محتوايي نيست. وقت آن رسيده است به عنوان كشوري جريانساز و تعيننكننده در منطقه بحث گفتوگوي فرهنگي بين ملتها را آغاز كنيم. با كشورهاي منطقه اشتراكاتي داريم. اشتراكات زباني با كشورهاي فارسيزبان منطقه كه از خودمان هستند، اشتراكات ديني با كليه كشورهاي مسلمان منطقه و نيز اشتراكات تمدني كه متأسفانه در اين زمينهها برنامهريري روشني نداشتهايم و از اين ظرفيت استفاده نشده يا نسبت به پرداختن به آن غفلت شده است.
*در بعد داخلي و در بخش فيلمنامه گويا نتايج خوبي داشتهايد…
– بله، يك پيشنهاد ما اين بود كه كيش، در كل منطقه صندوق حمايت از فيلمسازان داشته باشد، كه از هر جايي طرح آمد مبلغي را به عنوان كمك اختصاص داده شود به تحقيق و پژوهش طرح يا در مرحله فيلمنامه نويسي. در بخش مناطق آزاد بايد برنامهريزي ميكرديم و نگاه فيلمسازان را معطوف ميكرديم به اين بخش. در بخش فيلمنامهنويسي كلك فيروزهاي، اين كار را كرديم. يعني مجموعه طرحها و فيلمنامههايي كه به اين بخش رسيده بود، معطوف شده بود به اين موضوع. تعداد فيلمنامهها، طرحها و خلاصههايي كه رسيده بود، واجد ويژگيهايي متفاوتي بودند و تكراري نبودند چون روي موضوع مناطق آزاد در عرصه رقابتي و جشنوارهاي پيش از اين كار نشده بود.
* همچنين جمع شدن هنرمندان از طيفهاي مختلف جالب توجه بود. چيزي كه ميگويند دليلش، خود كيش بوده و نه جشنواره.
– واقعيت اين است كه مدتهاست كه هنرمندان ما دور هم ننشستهاند تا با هم گفتوگو كنند. يكي از مشكلات در نظام فرهنگي، ديالوگ برقرار كردن اهالي فرهنگ وهنر است. اگر بتوانيم ديالوگ برقرار كنيم، خيلي از مشكلاتمان حل ميشود اما وقتي نسبت به يكديگر، عدم شناخت داريم، دچار سوتفاهم ميشويم و اين باعث ميشود، درباره هم نظريهپردازي كنيم. همه اينها موجب ميشود تا از هم فاصله بگيريم و اين فاصلهها است كه اين مشكلات را به وجود ميآورد. در يكي از نقدها آمده بود با پول اين جشنواره ميشود چندين سالن سينما ساخت. يكي از منتقدان خيلي خوب هم اين حرف را زده بود. چرا وقتي يك سايت خبري رقمهاي نجومي ميزند بدون اين كه دقت كنيم و بررسي كنيم، حرف آن سايت را قبول ميكنيم؟ بودجهاي كه در ابتدا عرض كردم البته بدون بودجه توليد فيلم بوده كه از ابتدا بحث اش جدا مطرح شده بود اما اين آيا بودجهاي است كه رويش حساسيت ايجاد شود؟ با اين يك ميليارد و هشتصد چگونه ميتوان سالنهاي متعدد سينما ساخت؟ يا از تعداد بالاي مهمانان انتقاد شده بود… 750 هنرمندي كه در جشنواره كيش حضور يافته بودند، هيچ كدام بيدليل دعوت نشده بودند. اين ذهنيت به وجود نيايد كه مكاني داشتهايم به نام كيش و به هر كس گفتهايم پاشده و راهي كيش شده! تنها كساني دعوت شده بودند كه يا اثر داشتهاند يا در فيلمي بازي كردهاند يا تهيه كننده بودهاند يا اعضاي شوراي عالي تهيه كنندگان و اتحاديه تهيهكنندگان بودهاند و البته 30 نفراز مديران فرهنگي ارشد. جز اين هيچ مهمان ديگري نداشتيم جز خبرنگاران داخلي و خارجي و اعضاي ستاد كه فعاليت ميكردند.
*خب اين البته رقم كمي نيست!
– راستش خيلي استقبالكننده داشتيم. خيليها به من زنگ ميزدند كه ميخواهيم راهي جشنواره شويم و ميگفتيم امكانش نيست و تعدادي از خانواده سينماي ايران از دست من دلخور شدند كه چرا دعوت نشده اند. خب قرار نبوده دعوت شوند.
* انتقادات از اين بابت مطرح ميشود كه اين آمد و رفتها، چه نتيجه مهمي داشته است؟
– خيلي راحت است كه كار نكنيم و بعد بگوئيم نميشود كار كرد. آن جريان فكري كه به رسانهها رسوخ كردهاند، دنبال اين هستند. و دنبال اين هستند تا در نهايت هيچ كاري انجام نشود. اگر انجام شد سركوب شود و مديران فرهنگي نااميد شوند، فعاليت نكنند و بگويند براي چه اين كار را بكنيم… يكي از وظايفي كه جريان فرهنگي كشور بايد دنبال كند اين است كه فعاليتهايي انجام گيرد كه چهرهاي كه دشمن از ما ميخواهد بسازد، خنثي شود. چرا بعد از سي سال نبايد بازار اكران در بحث بينالملل داشته باشيم؟ چرا توليد مشترك با كشورها در حد حرف باقي مانده؟ ميدانيد چرا؟ چون هر مديري فرهنگي ميآيد شروع به كار كند، آنقدر او را درگير مسائل روزمره ميكنيم كه نتواند كلان نگري داشته باشد. اينقدر پيشروي او سنگاندازي ميكنيم كه نميتواند برنامهريزي استراتژيك داشته باشد. حرف من اين است؛ جنگ امروز، جنگ نرم در حوزه فرهنگ است و من يك سربازم كه در حوزه فرهنگ دارم فعاليت ميكنم و تمام تلاش خودم را خواهم كرد تا روزي كه باشم در هر جايي كه وظيفه داشته باشم براي همراهي، همدلي، دورهم جمع شدن براي پيشرفت فرهنگي كشور فعاليت كنم. يك وقت با فيلمسازي خواهد بود.وقتي ديگر با تدريس در آموزش و پرورش، يا با برگزاري برنامههاي فرهنگي در منطقه.
* از نگاهي ديگر، در جرياني كه به تقابل خانه سينما و معاونت سينمايي انجاميده و ناخودآگاه، فضاي حضور هنرمندان در محافل را تحت تاثير خود قرار داده، استقبال از جشنواره اهميت پيدا كرد…
-جشنواره فيلم كيش متعلق به خانواده سينما بود و سياسي نبود. وقتي اعتماد كنيم و از جشنواره سؤاستفاده نشود، اين همياري صادقانه، جواب ميدهد. ما نگاهي فراجناحي داشتيم. چرا كه هدفمان، عمل به منويات مقام معظم رهبري است و نه چيز ديگر. مقام معظم رهبري در حوزه فرهنگ همواره دغدغه داشتهاند و تذكراتي كه ايشان ميفرمايند از اهميت اين موضوع و حساسيت ايشان نسبت به موضوع فرهنگ ميآيد. ايشان ميگويند سينما كليد توسعه است و اين نكته بسيار مهمي است. همين نكته را اگر مسئولان امر متوجه شوند، خواهند فهميد كه سينما چقدر اهميت دارد و چقدر بار مسئوليت بر گردن ما ميگذارد. ايشان همواره روي همراهي و همدلي و همگرايي تأكيد داشتهاند.وظيفه داريم كه اطاعت از اين امر را در رفتار نشان دهيم اما متاسفانه برخي از منتقدان وقتي درباره جشنواره كيش صحبت ميكنند، صرفا ظواهر را ميبينند و اين را مطرح ميكنند كه پيامد رفت و آمد سه، چهارروزه به جشنواره، تفريح و گشت و گذار بود. اما واقعا ماجرا همين است؟ من ميپرسم آنها چرا لايههاي زيرين و تاثيرات وسيع تر آن را نگاه نميكنند. چرا حضور 13 دبير از فستيوالهاي مختف دنيا را نميبينند. چرا ديالوگ برقرار كردن فيلمسازان داخلي و خارجي را نميبينند.سالها است كه روي اين بحث كردهايم كه تلاش غربيها در جشنوارههاي خارجي بر اين بوده كه چهرهاي مخدوش شده از جمهوري اسلامي ايران به دنيا ارائه دهند و اين در ذهن مردم دنيا به دليل تبليغات بسيار زياد رسانهاي، تبعات ناخوشايند داشته. حال شما وقتي جشنوارهاي را ميبريد در دل هشت كشور دنيا، تأثيراتي كه براي مقابله با اين تصوير مخدوش ميگذارد، كارساز است. وقتي جشنواره كيش را برگزار ميكنيد و ديالوگ در منطقه آغاز ميشود، مهمانان خارجي كه كار سينما ميكنند و سفيران فرهنگياند، اينها تبليغات مستقيم فرهنگي را انجام ميدهند چون سينما ابزار قدرتمند همه كشورها است. وقتي دم از برنامهريزي براي اكران فيلمهايمان در كشورهاي خاورميانه و آسياي مركزي ميزنيم يعني اين كه فيلمهاي ايراني برود در دل اين كشورها نمايش داده شود و هويت واقعي كشورمان بهتدريج منتقل شود.ايران تنها كشوري است كه سينماي اسلامي دارد. بقيه به اسم سينماي اسلامي فعاليت ميكنند اما افتخار نظام اين است كه سينماگران شيعه در اين كشور سينماي واقعا اسلامي و اخلاقي را ترويج ميدهند و بايد زمينه را براي جهاني شدن اين نگاه ايجاد كنيم. البته شايد اختلاف ديدگاههايي بر سر برخي مضامين موجود در فيلمها داشته باشيم بگوئيم اين مضمون و محتوا نبايد مطرح شود اما در مجموع تنها كشوري هستيم كه اين حجم سينماگر شيعه دارد كه با حفظ چهارچوبهاي ديني و اخلاقي در آن فعاليت ميكند. اگر همين افتخار بخواهد وارد بازار منظقه شود، يكي از راههايش ايجاد زمينه براي انجام گفتوگو است. برپايي همين نشستها در قالب همين برنامهها است. با همه اين وجود، آمدند و نشستند و نوشتند كه اين لوكيشن كيش بوده كه موجب شده هنرمندان به جزيره سفر كنند! من روي اين حرف دارم. واقعيت اين است كه خيلي از هنرمندان، سالي پنج بار به اين جزيره سفر ميكنند و دغدغه كيش آمدن نداشتهاند. اما ما براي اين جزيره، جذب توريست داشتيم و در سال اول تورهايي از شهرستانها آمدند تا در كنار هنرمندان حاضر در كيش قرار بگيرند. برخيها نوشتند فيلمسازان در جشنواره كيش لب دريا بودهاند يا به بازار رفتهاند! اين چه منافاتي با برپايي جشنواره دارد؟ اين بايد اتفاق بيفتد. در بقيه جشنوارههاي داخلي هم هنرمندان به بازار ميروند. در همه جاي دنيا هم همين است. اصولا يكي از كاركردهاي جشنواره همين است… احتياج داريم هنرمندان دور هم جمع شوند، نشاط عمومي به وجود بيايد و اين گردهمايي ها كاركردهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي داشته باشد. هنرمندان ما سر مسائل فرهنگي و در دفاع از نظام فرهنگي و ارزشي كشور دور هم جمع ميشوند و بايد اين اعتماد را براي جمع شدن بيشتر آنها ايجاد كرد. مطمئن باشيد اگر چوب لاي چرخ چنين حركاتي نباشد، در رسيدن به هدفهايمان موفق ميشويم.
*چه كساني چوب لاي چرخ اين حركت و نظير آن گذاشتهاند؟
– بايد بحثاش را باز كرد… باورهاي ما ميگويد كه بايد اخلاقي باشيم. در اسلام و قرآن، همواره به دوستي، ادب و مهرباني توصيه شده اما متاسفانه برخي رفتارهاي رسانهاي دور از اين باورها قرار گرفته است. براي اين دوره جشنواره دائم حاشيه درست كردند و در معرض انتقادهاي گاه ناجوانمردانه قرار گرفتيم. مطرح شد كه قرار بوده شاهرخ خان و آميتا بچن وارد كيش شوند كه اصلا چنين چيزي نبوده… اين را در نشست خبري هم گفتيم كه بازيگران سينماي باليوود به جشنواره ميآيند و اسم كسي را نبرديم چنانچه «جاويد جعفري» بازيگر شيعه هند مهمان جشنواره شد.
* اين شايعه از كجا مطرح شد؟
– از طريق برنامه «هفت». همين برنامه آمد خبري را روي آنتن پخش كرد كه هوايپماي حامل مسافران كيش دچار سانحه شده و مسافرانش به بيمارستان منتقل شدهاند و حال «مسعود كيميايي» وخيم گزارش شده و… در حالي كه قضيه چنين نبود. اين فضاسازي براي چه رخ داد؟ اين البته از حواشي است. من به اين شايعهپردازيها كاري ندارم، مشكل من بيشتر با نقدهاي مغرضانه است. هر جريان فرهنگي كه قرار باشد پويا باشد، بايد نقد داشته باشد. نقد سالم و تخصصي شما را به پويايي ميرساند اما نه نقد سياسي و مغرضانه. يكسري جاها نقدهايي را تخصصي مطرح ميكنند و من آنها را يادداشت ميكنم و از آنها استفاده ميكنم اما نقدهاي مخرب را نه. كل نقد ها را بايد مطالعه كرد. نقدهاي سالمي وجود دارد كه بايد آنها را خواند و استفاده كرد. يكسري نظرات سازنده است، يكسري نظرات هم از آنجايي مطرح ميشود كه نويسندگانشان نميدانند پشت پرده يك ماجرا چيست و براساس انتظارات خود، يكسري مباحث را مطرح ميكنند كه درست هم هست. اما يكسري نقد، محصول جرياناتي است كه سالم نيست. آنها بر اساس نگاه سياسي خودشان، شروع ميكنند به كوبيدن آدمهاي فرهنگي.
*فكر نميكنيد چون يكي از برپاكنندگان جشنواره، نزديك به فرد سياسي مورد انتقاد اينروزها بوده، بخشي از انتقادها منطقي باشد؟
– در كشور ما هر جشنوارهاي برپا شود، دولتي است. از اين فرضيه كه نميتوان فرار كرد. جشنواره خصوصي نداريم. حتي جشن خانه سينما بودجهاش به نحوي دولتي است كه البته دارند تلاشهايي ميكنند كه متكي به خود باشند… اصولا نظام فرهنگي ما، دولتي است و نميتوان از حضور افراد در اين قضيه فرار كرد. اما بايد در همين اوضاع و احوال، به جاي كناري نشستن و كار نكردن، رو به جلو فكر كنيم. ما مملكتي هستيم به شدت در حال توسعه و پيشرفت. توسعه علمي ما حرف اول را ميزند. اين يكي از افتخارات نظام جمهوري اسلامي ايران است. در عرصه مديريت و ورزش و فرهنگ ميتوانيم صاحب جايگاه باشيم. اما چرا بعضيها از اين بابت ناراحت هستند؟ چرا جلوي رشد را ميگيرند؟ بعضي از سايتهايي كه به اسم سايتهاي متعهد نظام فرهنگي آمدهاند و به اسم نظام حركت ميكنند، چنين رويكردي دارند. البته همه آنها را نميگويم و متوليان اين سايتها شاخصاند و قابل احترام. اما مطمئن هستم كه جريانهاي رسوخ كرده در آنها، در راستاي اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران حركت نميكنند. نمونههايي مثال ميزنم كه در جهت تخريب فعاليت ميكنند. من جرياني را در اين دست سايتها پيدا كردهام و همين جا به دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي پيشنهاد ميدهم كه با چشمپوشي بر نام و اعتبار متوليان اين سايتها، به بررسي جريانهاي رسوخ يافته در آنها بپردازند. جريانهايي كه دارند هدايت ميشوند، برنامهريزي ميكنند و در اختيار افكار دشمن هستند. از نگاه اين جريان، هر حركت فرهنگي رو به رشدي كه در جمهوري اسلامي ايران دارد فعاليت ميكند، بايد تخريب شود. در زمينه سينما، تئاتر، موسيقي و … هر حركتي كه ميشود باعث رشد، شكوفايي، هدايت و همياري شود، بايد تخريب شود… به چه بهانهاي؟ به بهانه مارك چسباندن فعاليت غيراخلاقي صورت گرفته، احيانا بيحجابي و … به هر حال يك عنواني براي تخريب پيدا ميشود. از نگاه اين جريان، هرگونه تجمع، همراهي و همگرايي هنرمندان بايد تخريب شود. يعني گويي به آنها گفته شده كه هرجا ما احساس كرديم هنرمندان و جريان فرهنگي كشور ميتوانند دور هم جمع شوند (چيزي كه نظام جمهوري اسلامي ايران و مقام معظم رهبري، بارها روي آن تأكيد كردهاند) و هرگاه اين اتفاق افتاد، شما تخريباش كنيد! در تمام سياستهاي اينها اين رويكرد وجود دارد. از سوي ديگر به اين جريانات گفته شده كه انحصارطلبي كنيد. يعني گروهي را در اين جريان برجسته و گروهي را تخريب كنيد و بگذاريد چنددستگي هميشه بين هنرمندان وجود داشته باشد.
*شايد چيزي كه شما ميگوئيد در حد حركات انفرادي قابل ارزيابي باشد اما در كل سايتها و رسانهها مصداق ندارد. نميشود جلوي نقدي كه رسانه مطرح ميكند، اينگونه موضعگيري كرد…
– ببينيد. من كاري به جشنواره كيش ندارم اما چگونه است كه هر جشنوارهاي كه در كشور برگزار ميشود، از سوي اينها تخريب ميشود؟ جشنواره فيلم فجر برگزار ميشود، تخريب ميشود. جشنواره تئاتر فجر تخريب ميشود. جشنواره فيلم دفاع مقدس بايد تخريب شود، جشنواره سينماحقيقت بايد تخريب شود، جشنواره كودك و نوجوان همدان بايد تخريب شود، جشنواره كيش بايد تخريب شود. اين چه جرياني است كه مقابل حركتهاي فرهنگي كشور فعاليت ميكند؟ من فكر ميكنم كه اين حركتها اگر هم خودسرانه باشد، از جايي برنامهريزي ميشوند.
*اگر قبول كنيد كه هر جشنوارهاي نقاط ضعفي دارد، شايد اين از ضعف حركتهاي رسانهاي باشد كه براي انتقاد از يك يا چند مشكل، آن را به كل رويداد تعميم ميدهند و عملكرد يك وزير را زير سئوال ميبرند. يعني اين از نشناختن كار رسانه است تا حركت آگاهانه براي تخريب.
– من اين را قبول ندارم. اين ساده انگاري است كه بگوئيم نويسندگان اين رسانهها چون به كار رسانه مسلط نيستند، براي انتقاد از يك يا چند معضل كل جريان را زير سوال ميبرند. به هر حال اگر چند نفر هم باشند، اينها در جريانهاي فكري كه به نام دفاع از نظام و كشور و جمهوري اسلامي عمل ميكنند و به عنوان سايتهاي ارزشي هم شناخته ميشوند، رسوخ كردهاند. متوليان اين سايتها بايد متوجه اين جريان باشند و به همان نكته اساسي برسند كه وقتي دين ما به اتحاد و دوستي توصيه ميكند، چرا رعايت اين توصيه در گرايش اين دوستان نيست؟
*برخي از اهالي رسانه و سايتهاي خبري اين تصور را دارند كه رسانه يعني نقد، و اگر خبري يا گزارشي بدون نقد و تحيل باشد، ارزش خبري ندارد…
-من به عنوان كسي كه سالها در عرصه رسانه بودهام، علاقهمندم كه كارشناسان رصد كنند و ببينند كجاها دارد اين فضاي منفي ايجاد ميشود. من ميگويم بعضي از آدمها كه نبايد وارد فضاي رسانه ميشدند، به اين عرصه رسوخ كردهاند. دو سال عملكرد اين سايتها را بررسي كنيد. همه در جهت تخريب هستند. تخريب مسائل فرهنگي كشور. حال فرق نميكند اين دولت، دولت كيست؟ وزير كيست؟ معاون سينمايياش كيست؟ از نگاه آنها بايد جريان تخريب شود. بايد نگذاريم حركتي رو به رشد در جمهوري اسلامي ايران داشته باشيم. حركتي پويا داشته باشيم. فضاي شادابي و نشاط عمومي در جامعه اسلامي مخصوصا در زمينه فرهنگ دوام داشته باشد. نميدانم از چه چيزي هراس دارند. اما انگار ميترسند كه در فضاي فرهنگي كشور آدمها دور هم جمع شوند. در زير پرچم جمهوري اسلامي دوست دارند اين اختلاف باشد و دارند به اين اختلافي كه گاه خود رقم زدهاند، دامن ميزنند. كار اين ها چيست؟ كار اين ها اين است كه پول ميدهند به يكسري آدم تا ذره بين به دست بگيرند، يك نكته در هر جريان فرهنگي پيدا كنند و آن را تعميم ببخشند و سياهنمايي كنند. در باره غذا خوردن و آب خوردن معمولي هم ميشود يك دفترچه يادداشت نقد نوشت.
*مصداق روشني از اين حركتها داريد؟
– يك نمونه ميگويم كه تا كنون جايي آن را بازگو نكرده بودم. در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر براي ما مطلبي تند به دبيرخانه جشنواره ارسال شد. خبرنگار و نويسنده آن مطلب هم مبلغي را پيشنهاد داده بود كه اين مبلغ را به او پرداخت كنيم تا آن متن را در فلان جا چاپ نكند! به من گفتند، گفتم چنين كاري نكنيد، اين باج دهي است به بعضي از كساني كه وارد عالم رسانه شدهاند و رسانهاي نيستند و من چون همه بچههاي رسانه را ميشناسم و ميدانم همه بچههاي رسانه پاك، درست و همكاران خود من هستند، گفتم اين كار را نكنيد چون اين كار، فضايي بيمار به وجود ميآورد. آن مطلب چاپ شد با همان رويكرد و انعكاس داشت و در جاهاي مختلف تحليل شد… اين يعني يك جريان مريض كه نمونهاش در يكسري از سايتها موجود است كه اگر لازم باشد، من اسم اين سايتها و اسم اين اشخاصي كه دارند چنين كارهايي را در رسانهها انجام ميدهند، اعلام خواهم كرد. نكته مهم اين است: آيا اصلا قرار نيست يك جريان فرهنگي نكته مثبت داشته باشد؟ كيش به كنار، مگر ما در جشنواره فيلم فجر هيچ نكته مثبتي نداشتيم؟ در تئاتر فجر چه؟ آيا پول گرفتن اين سايتها فقط جهت تخريب مسائل فرهنگي است؟ البته اين را هم بگويم كه روزنامهها و خبرگزاريهاي معتبر ما همواره نقاط مثبت را در كنار نقاط ضعف گفتهاند. تذكري اگر داده ميشود رويش تأمل ميكنم و ميگويم بله من اينجا اشتباه كردهام. اين تحليلگر يا رسانه درست ميگويد. يا فلان خبرگزاري. نمونهاش خبرگزاري فارس يا مهرهرازگاهي بهكارهايي كه من خودم انجام دادهام نقد داشته و من آنها را خواندهام و پذيرفتهام. يا روزنامه كيهان نقدي نوشته، من خواندهام و گفتهام اين نظر درست است كه به من ميگويد به عنوان كسي كه در نظام جمهوري اسلامي ايران دارد فعاليت ميكند، بايد آنجا رعايت ميكردم و در استراتژي و برنامهريزي اشتباه كردهام اما اين جرياني كه من ميگويم، يك جريان تخريبي است، ضد فرهنگي است از يك جايي آغاز شده و در پوسته دفاع از مسائل ارزشي دارد فعاليت ميكند.
*فكر نميكنيد توقعات از شخص شما به عنوان «محمد خزاعي» در دفاع از ارزشها و پرداختن به رفتارهاي مشخص ارزشي بالاتر باشد و اين