عموميت روزه ماه رمضان ماه عبادت يکپارچه وهمگاني است . روزه را زکات بدن مي دانندو همه ، مردوزن وپيروجوان روزه مي گيرند . تعدادبومي هايي که روزه نمی گیرند بسيارکم است . اين گروه نيزکساني هستندکه بيماري خاصي دارند و پزشک روزه گرفتن آنها را اکيداً ممنوع کرده است . تمام مصاحبه شونده هاگفتندکسي رانمي شناسندکه قادربه روزه گرفتن باشدولي روزه نگيرد . يادست کم روزه خوردن چنين کساني رابه چشم نديده بودند . بعضي کهنسالان شنيده اندکه درگذشتۀ دوراگر کسي تظاهربه روزه خواري مي کرد.توسط شيخ تنبيه مي شد ، يااين که ناخداها اين گونه افرادراباخود به درياوصيدنمي بردند ، مبادابرکت کارشان ازبين برود . اماهيچ کدام ازمصاحبه شونده هاچنين موردي رابه چشم نديده اند.
به روزه گرفتن چنان اعتقادعميقي دارندکه گاه ازمرزهاي تعيين شده توسط شرع نيزفراترمي روند . مثلاً اگر چه دررساله هاي علميه ، مراجع تقليد ، زنان باردار وزناني که به نوزادان شيرمي دهند ، ازروزه گرفتن معاف مي دانند ، امااين گروه زنان درکيش روزه مي گيرند . آنهاوقتي که احکام شرعي رادراين موردمي شنوند مي گويند “خداخودش کمک مي کند.”
حاجي عابدخردمند علت روزه گرفتن زنان درچنين مواردي را نبود روحاني درکيش مي داند . همچنين مراجع تقليد معمولاً بچه ها را قبل ازرسيدن به سن بلوغ از روزه گرفتن معاف مي دانند ، امادرميان بومي هاي کيش بسياري از بچه ها ، علي رغم مخالفت خانواده هايشان ، ازسنين هشت نه سالگي روزه گرفتن راشروع مي کنند . همۀ مصاحبه شونده هادرميان اعضاي خانوادۀ خودبچه هايي رانام مي بردندکه ازکلاس سوم ابتدايي سرتاسرماه رمضان رابه طورکامل روزه مي گيرند.
روزه ي “کله گنجشکي”رادرکيش “نص يوم “و”ربع يوم”مي گويند . اين نوع روزه مخصوص بچه هاي کمتر ازهشت نه سال است . مي گويندمعمولاً نيازي به نصيحت وتأکيدبزرگترها نيست وهيچ کدام ازبچه ها بعدازرسيدن به سن بلوغ،ازروزه گرفتن خودداري نمي کنند.
محمددريابر مي گويددرگذشته به بچه هامي گفتند،اگرکسي روزه نگيرد،اورادر”فنطاس”(منبع بزرگ آب درکشتي) مي گذارند،در”فنطاس”رامي بندندوآن رادردريامي اندازند.
دربعضي ازنقاط ايران مرسوم است که بچه هابه خاطرنخستين روزۀ خود ازپدر و مادرشان هديه اي دريافت مي کنند . درکيش هيچ وقت چنين هديه اي مرسوم نبوده ونيست.
حاجي جعفرواعظ براي ايمان بچه هاوبزرگ ترهادرآينده نگران است.اومي گويدالان بچه هاقبل ازده سالگي روزه گرفتن راشروع مي کنند ، چون درخانوادۀخودهمه راروزه دارمي بينند . امادراين سال ها،همين که بچه هاازخانه بيرون مي آيند ، درخيابان و بازارغريبه هارامي بينندکه بي پروا روزه مي خورند و اين موضوع حتماً روي بچه ها تأثير مي گذارد .
رؤيت هلال درشب آغازماه رمضان
درحال حاضرمردم براي اطلاع ازنخستين روزماه رمضان گوش به راديوياچشم به تلويزيون مي سپارند . امادرگذشته،باتوجه به موقعيت جزيره اي کيش،مردم بايدخودشان ازشروع ماه رمضان مطلع ومطمئن مي شدند .
شب بيست ونهم ماه شعبان ، بعد از نماز مغرب پيش نمازهاي اهل سنت ، مردم رامکلف مي کردند درحياط مسجد بمانندوهمگي چشم به آسمان بدوزندودنبال ماه بگردند .
شيعيان ماشه نيزبراي استهلال به کنار”بند ممذر”مي رفتندودرآنجابه دنبال ماه مي گشتند.تعدادي ازمردان “منازل القمر”رامي شناختند ، يعني مي دانستندکه درهرموقع ازسال،درچه ساعتي ودقيقادرکجاي آسمان بايددنبال ماه بگردندتاآن راببينند.اگرماه قابل رؤيت بود ، هميشه اين هاپيش تر ازمردم مي ديدند.
بااين همه جست وجوي ماه درآسمان امري همگاني بود.وقتي ماه رامي ديدندآن رابه همديگرنشان مي دادند و همديگر رادرآغوش مي گرفتند و آغاز ماه رمضان رابه يکديگرتبريک مي گفتند . درحال حاضرنيزبعدازمطلع شدن از شروع ماه رمضان به هم تبريک مي گويند : “بالبرکه عتيک شهرالصيام “يا”بالبرکه عليک شهرالرمضان” وطرف مقابل هم پاسخ مي دهد : “عليناوعليکم”.
بعدازمدت کوتاهي، همۀمردم باخبرمي شدندکه امشب “ليله الهلال”وفردا نخستين روزماه رمضان است .مردم آبادي هاي مختلف جزيره براي باخبرشدن ازوضعيت ماه باهم ارتباط برقرارمي کردند.اگرشب بيست ونهم شعبان ماه را نمي ديدند،”اکمال العده”مي کردند.يعني بنابراين مي گذاشتندکه ماه شعبان آن سال سي روزاست .
درنخستين شب ماه رمضان،پيش نمازاهل سنت،بعدازخواندن نمازعشاء ، باصداي بلندمي گويد:”رحم الله لمن نواالصوم غدا”(رحمت خداوندبرآن کسي که نيت کردبراي روزه )ومردم بعدازگفتن “انشاءالله تعالي”و”ويت اصوم يوم ايام شهررمضان طاعتا للهتعالي” دسته جمعي نيت مي کنند براي ماه رمضان روزه بگيرند . پس ازآن همه باهم ازجابرمي خيزندکه نماز وتر و نمازتراويح رابخوانند .اين نمازهادرتمام شب هاي ماه رمضان بلافاصله بعدازنمازعشاء،به صورت جماعت،ادامي شوند.
بيدارشدن براي سحری
تاچندسال پيش ،بيدارکردن مردم براي خوردن سحري ،به عهده “امسحر” بود.” امسحر” کسي بود که تمام کوچه هاوخيابان هاي آبادي رازير پامي گذاشت ودرحالي که به شيوه خاصي طبل ميزد،عباراتي راباصداي بلندفرياد مي زد:
“بلندشووسحري بخوراي روزه دار
ذکرخداي جاويدرابگو
بلندشووسحري بخوراي کسي که خوابيده اي
ذکرخداي جاويدرابگو
بلندشوونمازبخوان بلندشووروزه بگير
نصيحت بوجسوم”راگوش کن.”
کار امسحر ازحدود دوساعت قبل از اذان شروع مي شدوتانيم ساعت قبل از آن ادامه پيدامي کرد.مردم اين ساعت ازشابانه روز رادرسرتاسر طول سال “ اذادگ المسحر” مي نامند “ امسحر“ها کارشان رابراساس قرارداد بامردم انجام نمي دادند وبراي انجام کارشان مزدي دريافت نمي کردند امادرعصرنيمه ماه رمضان ،ساعتي که بچه هايشان براي “گرگاعو” به درخانه مردم مي رفتند آنهاهم خورجيني روي الاغشان مي گذاشتند وطبل زنان بابچه هاهمراهي مي کردند .مردم علاوه بر آن که به بچه هاشيريني وتنقلات مي دادند ،چيزي هم براي امسحر مي آوردند که معمولا يک بشقاب گندم ،برنج ،وخرما بود.
همه مردم وظيفه خود رامي دانستند باشنيدن صدايامسحرباظرفي ازمواد غذايي به در خانه شان بيايند .اما کسي که آنقدر فقير بود که چيزي نداشت به امسحربدهد ،باخود کاسه اي آب باخود مي آورد ودرپشت سر امسحر براي اوهم دعامي کرد وبه راهش ادامه مي داد .
صبح روز عيد همامسحربه همين ترتيب درکوچه هاي آبادي مي گشت وطبل مي زد ومردم به اوخوراکي مي دادند درآخرين سالهاي فعاليتامسحردرکيش ،آنهابامواد اهدايي مردم راباچرخ دستي جمع مي کردند .
اززماني که استفاده از راديو و تلويزيون همگاني شد ،به تدريج کار امسحرها ازرونق افتاد ،اما آنهادرحدود دهه هفتاد به کارخودادامه دادند درحال حاضر مردم باصداي زنگ ساعت ازخواب برمي خيزند وبراي خوردن سحري خود رابابرنامه هاي راديو و تلويزيون هماهنگ مي کنند .
علاوه براين اگرکسي متوجه شود همسايه اي درخواب مانده است زنگ درخانه شان رابه صدادرمي آورد يابعضي ها بازنگ تلفن زمان سحري رابه ديگران اطلاع مي دهند.
اعمال مربوط به سحر
غذاي سحري معمولاً تنوع کمتري دارند،اما هميشه آن راازافطاري جدي تر مي گيرند.
حتي المکان به عنوان سحري برنج با گوشت ياباماهي مي خورند.
اهل سنت معتقدتداخر السحور و عجل الفطور يعني خوردن سحري رابايد زودتر (مدتي قبل از اذان )به پايان رساند ،اماخوردن افطاري رابايد بلافاصله بعد ازاذان شروع کرد سعي مي شود نيم ساعت تايک ربع قبل ازاذن صبح دست از خوردن غذابکشند .
اهل سنت معتقدنداخرالسحور وعجل الفطوريعني خوردن سحري رابايد زودتر (مدتي قبل ازاذان )به پايان رساند ،اما خوردن افطاري رابايد بلافاصله بعد از اذان شروع کرد .سعي مي شود نيم ساعت تايک ربع قبل از اذان صبح دست ازخوردن غذا بکشند.
قبلاً درميان شيعيان چنان مرسوم بود که ملا قبل ازخوردن سحري به مسجد مي رفت وروي بام مسجد مناجات مي خواند (البته بعد از ورود برق وبلندگو ملا به مسجدمي رود ومناجات مي خواند)حدود يک ساعت قبل از اذان به خانه مي رفت ،وسحري اش را مي خورد ومجدداً به مسجد برمي گشت که مردم رابه امساک دعوت کند .
ابتدا کمي دعاومناجات مي خواند .
دراين مرحله همين که مردم صداي اورامي شنيدند متوجه مي شدند دقايقي بيشتر تا اذان صبح باقي نمانده است .
بعد ازچند دقيقه مناجات خواني چند بار عبارت زير راتکرار مي کرد :
“ ايها النائم تنبه واشرب الماءالقراح
قبل ان ينبلج النورويائتيک الصباح
الثريه غربت والديک صاح “
اي کسي که خوابيده اي بلند شو وآب پاکيزه بنوش
قبل از آن که نور باز شودوصبح برشما وارد شود
ستاره ثريا به طرف غرب رفت وخروس خواند
مردم باشنيدن اين عبارات شتابان آخرين لقمه هاي غذاي خودرامي خوردند وآب يا قهوه شان رامي نوشيدند ،زيرا ملاپس ازسه چهار دقيقه ديگر مي خواند:
“ امساک ،ايها المومنون امساک
ايهاالصائمون امساک ،امساک ،امساک “
از اين لحظه همه دست از خوردن مي کشيدند ،زيرا موقع اذان صبح بود .خواندن اشعار مربوط به امساک تاسال 1375 ادامه داشت .
اهل سنت ،مدتي بيش ازآن که صداي اذان ازبلندگوي مسجدبلندشود ،دست از خوردن غذامي کشند .اما امم جمعه اهل سنت مي گويد هرشب به مؤذن سفارش مي کند.چنددقيقه اي پيش از وقت شرعي اذان بگويد تااگرکسي قبل ازآن بيدارنشده است با صداي اذان بيدارشود ،دست کم فرصت آن راداشته باشد که جرعه اي آب بنوشد.